شهروند نوشت:
در حالیکه دادگاه عالی روسیه طالبان را از فهرست سازمانهای تروریستی این کشور حذف کرده، وزارت خارجه مسکو تأکید کرده که تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه رهبران این گروه همچنان بهقوت خود باقی است. این دوگانگی در ظاهر متضاد بهنظر میرسد، اما در بطن خود، نشانهای از یک سیاست پیچیده و چندلایهی روسیه در قبال آینده افغانستان و منطقه است. این مقاله به بررسی امتیازها و چالشهای این موضع میپردازد.
امتیازها: فرصتهایی در دل تضاد
1. تقویت نفوذ منطقهای روسیه
با حذف طالبان از فهرست تروریستی، روسیه در عمل راه را برای تعامل مستقیم، رسمی و بلندمدت با این گروه هموار کرده است. این امر به مسکو امکان میدهد تا در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان پساطالبان نقش فعالتری ایفا کند، بهویژه در خلأ نسبی حضور غرب در این کشور.
2. تسهیل روابط اقتصادی و امنیتی
تعامل با طالبان، در صورت رسمی شدن بیشتر، میتواند به پیشبرد پروژههای اقتصادی، حملونقل منطقهای (مانند خط آهن و ترانزیت کالا) و همکاریهای اطلاعاتی در برابر تهدیدهایی نظیر داعش شاخه خراسان منجر شود.
3. رقابت ژئوپلیتیک با غرب
در شرایطی که ایالات متحده و متحدانش همچنان در قبال مشروعیت طالبان مرددند، روسیه با این موضع میتواند ابتکار عمل در افغانستان را از آن خود کند و بهعنوان یک جایگزین سیاسی و اقتصادی برای طالبان ظاهر شود.
چالشها: خطوط قرمز بینالمللی و داخلی
1. تناقض حقوقی و دیپلماتیک
در حالیکه طالبان دیگر در فهرست سیاه روسیه قرار ندارند، اما تحریمهای سازمان ملل، از جمله ممنوعیت سفر و مسدودسازی داراییها، همچنان پابرجاست. این وضعیت، تعامل با مقامهای طالبان را در سطوح رسمی پیچیده و پرهزینه میسازد.
2. تنشهای احتمالی با بازیگران بینالمللی
اتخاذ سیاستی مستقل در قبال طالبان ممکن است واکنش منفی کشورهای غربی یا حتی برخی شرکای منطقهای روسیه را در پی داشته باشد؛ بهویژه در شرایطی که نگرانیها در مورد حقوق بشر، وضعیت زنان و افراطگرایی در افغانستان همچنان پابرجاست.
3. نگرانیهای امنیتی داخلی
افکار عمومی در روسیه، بهویژه در مناطق مسلماننشین، ممکن است نسبت به مشروعیتبخشی به یک گروه اسلامگرا که هنوز ایدئولوژی افراطی دارد، حساس باشند. این مسئله میتواند باعث واکنشهای منفی در داخل شود و حتی خطر بازگشت تفکرات افراطگرایانه به داخل روسیه را افزایش دهد.
نتیجهگیری: ایجاد توازن در یک بازی سخت
روسیه با اتخاذ یک موضع میانه در قبال طالبان، میکوشد میان منافع ژئوپلیتیکی و تعهدات بینالمللیاش توازن برقرار کند. این سیاست دوگانه اگرچه در ظاهر متناقض بهنظر میرسد، اما در واقع پاسخی عملگرایانه به شرایط پیچیده و متغیر افغانستان است. در نهایت، موفقیت این رویکرد به توانایی روسیه در مدیریت تضادها و حفظ اعتبار بینالمللیاش بستگی دارد